رمان زیبای آناکارنینا!!!

کتابخانه عمومی عطاملک جوینی

قفسه های کتاب کتابخانه عطاملک شهر نقاب به روی همگان باز است!!!

رمان زیبای آناکارنینا!!!

تولستوی ، نویسنده داستان ، با نثری غیر مبتذل ، زیبایی جادویی آنا کارنینا را به قدرتی تمام به خواننده القا می کند . کیتی پس از آنا ، دومین زن زیبا در داستان تولستوی است . لوانسکی هم مردی خوش قیافه و آداب دان است . له وین یک شخصیت بدوی و روستایی و غیر اجتماعی دارد . کاره نین مردی غیر ظریف و نا زیبا است .

آنا پیش عمه اش بزرگ می شود و عمه آنا که ثروتمند بوده ، کاره نین را با آنا آشنا می کند و طوری ترتیب کار را می دهد که کاره نین مجبور شود با آنا ازدواج کند . بعدها کاره نین تا حدی به آنا دلبسته می شود اما آنا هیچ وقت از کاره نین خوشش نمی آید .

کاره نین ، یک دولتمرد بزرگ است و بیست سال از آنا کارنینا بزرگتر است و شخصیت بی احساسی دارد .

له وین از روستا برای خواستگاری کیتی می آید اما کیتی به خاطر ورانسکی به لوین جواب رد می دهد و له وین به روستا برمی گردد .

له وین دو برادر دارد ، کازنی شف که روشنفکر و نویسنده است و نیکولا که خوشگذران است و سل می گیرد و می میرد و مرگ او باعث می شود که له وین بیشتر به موضوع مرگ و زندگی بیاندیشد .

ورانسکی ، در مجلس رقص مسکو ، به جای کیتی ، با آنا کارنینا می رقصد و کیتی ، نگاه عاشقانه آن دو به همدیگر را می بیند .

کیتی پس از خیانت ورانسکی ، سخت بیمار می شود .

روابط ورانسکی با آنا کارنینا در شهر پترزبورگ ، باعث رسوایی می شود .

آنا پیش کاره نین ، به عشق خود به ورانسکی اعتراف می کند .

آنا از ورانسکی صاحب دختری می شود و کاره نین اقدام به طلاق آنا می کند .

دربیماری سخت آنا سر زا ، کاره نین دلش به رحم می آید و آنا و ورانسکی را می بخشد .

آنا و ورانسکی با دخترشان ، پترزبورگ را ترک می کنند و کاره نین را با پسر هشت ساله ترک می کنند .

آنا یکبار مخفیانه می آید و پسر هشت ساله اش را می بیند و پس از آن پسرش سخت بیمار می شود و بعد سعی می کند که مادرش را فراموش کند .

کیتی با له وین ازوداج می کند و خوشبخت می شود .

آنا کارنینا کم کم می پندارد که عشق ورانسکی به او ، سرد شده و دایما با او مشاجره می کند .

بدنبال یک مشاجره ، آنا که بعلت طرد شدن در اجتماع و نیز دوری از پسر هشت ساله اش و خطر از دست دادن عشق ورانسکی دچار مشکل روحی شده خودش را به زیر قطار می اندازد و خود کشی می کند .

بدنبال خودکشی آنا ، لوانسکی سخت بیمار و روانی می شود و پس از چند ماه تصمیم می گیرد که به جنگ برود تا خودش را فدا کند .

له وین در پایان داستان ، فلسفه را رها می کند و با حرف یک دهاتی ، خداپرست می شود .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب:آنارکارنینا,معرفی رمان,تولستوی,رمان عاشقانه,کتابخانه عطاملک جوینی,,

] [ 8:15 ] [ ،سعید فیضی، ]

[ ]