کتابخانه عمومی عطاملک جوینی

قفسه های کتاب کتابخانه عطاملک شهر نقاب به روی همگان باز است!!!

بیایید با مطالعه فرهنگ خودمان را افزایش دهیم!!!

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه‌ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات مردان و زنان بزرک کشورتو ندونی؛
فقر اینه که از بابک و افشین وامیرکبیر و مصدق... و مولوی و رودکی و خیام... چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریت+نی اسپی+رز رو پیگیری کنی؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
 
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز يك بار تفسير قرآن رو نخونده باشي؛
فقر اینه که فاصله لباس خریدن‌هات از فاصله مسواک خریدن‌هات کمتر باشه؛
 
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما به هيچ موسسه خيريه اي كمك نكرده باشي؛
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی تو چی هست بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت (یخچال هایت) باشه؛
فقر اینه که هر سال عاشورا به در و همسایه نذری بدی اما ندوني امام حسين چرا از مكه خارج شد؛
فقر اينه كه فكر كني ديگه خودت فهميدي خدا چيه و كيه و چي ميگه وقتي از شمس و مولانا گرفته تا انيشتين، در حيرت آفرينش و عظمتش و حكمتش متحير موندن؛
 
فقر اينه كه يك غزل از شمس يا مولانا حفظ نباشي اما آهنگهاي افشين و اميد و پويا و آرش و حفظ باشي؛
فقر اينه كه واسه ديدن كنسرت فلاني كلي پول خرج ميكني تا دبي ميري اما تا الان يك جلسه منطق الطير عطار رو نخوندي؛
فقر اينه كه بگي اسلام بد و از مد افتاده و قديميه و باد بندازي تو گلوت و بگي ما عوضش مولوي داريم اما ندوني مولوي گفته من فقط قرآن رو منظوم كردم چه برسه به اينكه بدوني چرا؛
               
فقر اینه كه فرق خرافات و عقده‌ها و كينه‌ها رو از دين ندوني؛
فقر اينه كه از اسلام متنفر باشي وقتي فقط اسمش رو شنيدي و حتي معني اسمش رو هم نميدوني؛
فقر اينه كه هر حكم و عقيده اي رو نسبت به ميزان لذتش بسنجي و اگر حال نميداد يا سخت بود، به اسم تمدن و آزادي لگدمالش كني؛
فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و همونطور سر پا صفحه اول همه روزنامه‌ها رو بخونی و بعد یک نخ سیگار بخری و راهتو بگیری و بری ...
.
به قول دکتر علی شریعتی :
فقر گرسنگی نیست ،
فقر عریانی نیست ،
فقر چیزی را نداشتن است ... اما آن چیز پول نیست ، طلا و غذا هم نیست ،
فقر همان گرد و غباری است که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتاب فروشی مینشیند ...
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر همه جا را سر میکشد ،
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست ، فقر روز را بی اندیشه سر کردن است ...
.

 

        فقر اینه که ندونی کیا به کشورت خدمت کردن ، ندونی کیا خودشون رو فدا کردن ، بعدش بیای و دم از ایرانی بودن و وطن پرستی بزنی ...
.

فقر را در جنوب شهر و خانه هاي بي سقف جستجو نكن ...

آنجا نيست...

فقر در فکر و اندیشه ی ماست....

فقر در تخلف است....

در جایی است که محبت نیست....

عشق نیست....

زندگي نيست....

اميد نيست....

و در نهایت جایی که  خدا در آن نیست ...

[ چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:فقر فرهنگی,فقر,دکترشریعتی و فقر,فرهنگ,کتابخانه عطاملک جوینی,,

] [ 12:15 ] [ ،سعید فیضی، ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد